سایه روشن | ||
دیشب دلم خیلی گرفته بود . عجیب گرفته بود . یه بغض تازه داشت خفم می کرد . شاید دلم برا خونه خودمون تنگ شده بود . شاید از حرف تو ناراحت شده بودم . شاید از تکراری بودن روزام خسته شده بودم . نمی دونم ! شایدم همه ی اینا بوده که دست به دست هم داد که بگم من خوابم میاد و برم زیر پتو بغضمو خالی کنم … همیشه دستات به من آرامش میده . ممنون که همیشه بهم می فهمونی کنارمی . ممنون بابت همه ی مهربونیات . منو ببخش بابت همه ی بچه بازیام . [ سه شنبه 89/6/2 ] [ 10:10 صبح ] [ حا.عین ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |