سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سایه روشن
 

دو ماهگی فسقلی ما هم رسید و به عبارتی مراسم واکسن زنونش!

همیشه یکی از فانتزیام این بود که نینیمو بردارم ببرم واکسنش رو بزنه :دی

ریلکسانه خوابوندمش پاهاشو گرفتم و مثل یه مامان منطقی سعی کردم به پسرک منطقی خودم بفهمونم جیزززی که میخواد بخوره چقدر خوشمزست!

آقای پدر هم پشت در آماده ایستاده بودند که اگر پسرک جیغ های بنفشش رو نثار حضار کرد سریعا صحنه رو ترک کنیم تا مردم گوششون خراش برنداره!

که خوب الحمدلله نینی بعدی که جیغش رفت هوا پسر ما روش کم شد!!

 

– شب عید داغ داغی داشتیم. گاهی 37 درجه ، گاهی 37 و نیم. گاهی 38  و نهایتا 38 و سی که پرتابمون کرد به مطب آقای دکتر اون هم تو ترافیکهای شلوغ شب عید

– آقای دکتر: برگردید خونه ، لختش کنید زیر کولر شدید

از همینجا از این قشر بسیار زحمتکش کمال تشکر را داریم.

عیدتون مبارک :.*


[ دوشنبه 92/4/3 ] [ 8:31 صبح ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 17
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 29848