سایه روشن | ||
مادر که میشوی نماز خواندنت مثل قبل کشدار و باحال نمیشود … یه بار متنی با این مضمون خوندم … تمام این چندروز در جوار امام غریب مدام جملات اون نوشته یادم میومد و در حسرت یه زیارت دلچسب … زیارتی که مدام کتاب از زیر دستت کشیده نشه، وسط نماز چادرت کشیده نشه،مجبور نشی نماز جماعت رو تبدیل به فرادا کنی و بدوی دنبال پسر … برنامه ریزیت برای یک تعویض پوشک و دارو دادن به هم نریزه و …. اما کافیه لحظه ای خودم رو جای اونهایی بذارم که در تمام زیارتهای دلچسبشون آرزوی دردانه ای رو میکشند و طلب فرزند میکنند … نمیگم خداروشکر که من دارم و یکی دیگه نداره … میگم به خودت نهیب بزن و کم کن این غرغر کردنهای روزانه رو … مادرشدی … صبوری میخواهد … رنج میخواهد … ازخود گذشتگی میخواهد …
پانوشت اول : این متن رو با لفظ پدر هم میشه خوند … به نظرم فرقی نمیکند …شاید پدرها حضورشان کمرنگ باشد اما به همان اندازه فکرشان مشغول می شود و برنامه هایشان درهم! گاهی حتی بیشتر !! پانوشت دوم : پدرای محترم خودتون رو گرفتید الان؟ :-D خط آخر رو هم بخونید دیگه … با همون لفظ پدر … :-) [ سه شنبه 93/4/31 ] [ 11:27 صبح ] [ حا.عین ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |