سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سایه روشن
 

دقایقی پیش ….

گوشیم داره زنگ میخوره . از موبایل خواهرمه ! تا میام جواب بدم قطع میشه.

گوشی رو بر میدارم و شماره خونه خواهر اینارو میگیرم . بعد از 7-8 تا زنگ بالاخره خواهرجان گوشیرو برمیداره .

ازش می پرسم : کاری داشتی زنگ می زدی ؟

خواهرم با گفتن یک امیر حسییییییییییییییییییین کشیده (دقیقاً عین همین که نوشتم) گوشی رو میندازه و من فقط صدای دوتا پا میشونم که دور خونه بدو بدو میکنن!!!

خنده دار ترش صدای امیرحسینه که با “وای وای وای” گفتنش مامانش و می گیره به مسخره بازی و این بدو و اون بدو !

بعد نوشت :

1-باید مفصل با خواهرجان حرف بزنم اینقدر هرس بیخودی نخوره

2-فدای جیگرخاله بشم دلم براش تنگ شد !


[ یکشنبه 90/7/10 ] [ 10:37 صبح ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 96
بازدید دیروز: 92
کل بازدیدها: 30019