سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سایه روشن
 

پرم از تنهایی

آمدم بنویسم از این روزها …

از این ساعات …

از بغضها ..

گله ها و شکایت ها …

ولی نه !

حیفم آمد.

حیف از روشنی ها

که در سایه ها محو شوند و بیرنگ …

حیف است بنویسم از نبودن هایت…

حیف است بنویسم از نداشتن هایت

که چقدر این روزها پرم از نداشتنی ها

دوست دارم تمام “خودم” های خودم را جمع کنم و بروم

خیلی دور.

آنقدر که در ماندن ها غرق نشوم !

دلم این روزها

ماندن نمی خواهد

بیزار است از ماندن.

از اینکه بنشیند و نگاه کند و نگاه .

دوست دارم در سکوتی آنقدر طولانی بمانم

تا صدایم در هیاهوی کلماتت گم نشود.

تا حرف های نگفته فدای این دقائق نشوند …

دوست دارم

“خودم” را فریاد بزنم

و تو بغضی شوی در گلویم

در دلم …

و بعد حسرت …

 _________________________

بعدنوشت :

فریاد میزنم تنهایی هارو ! تا بدونی کمرنگی این روزها … سرد! عین سردی روزها …

 


[ یکشنبه 90/9/6 ] [ 10:44 صبح ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 11
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 29842