سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سایه روشن
 

بالاخره بعد از ساعتها تفکر پی در پی اولین سودوکوی 4 قلومو حل کردم . البته قبلا هم میتونستما فرصتش پیش نمیومد . اینم از صدقه سری محمد که شبای امتحانشه و به خانومیش محل نمیده !

 


[ دوشنبه 90/3/30 ] [ 10:27 صبح ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]

تقدیم به مهربون مَرد زندگیم !

شب است و من و باور هر دَم

که تویی زخم تنهایی مرا مرحَم

می نوشم از شراب شعرهایت در سَر

می بالم به لطافت نوایت هر دَم

سالهاست که گرمی وجودت به بَرَم

آفتاب نگاهت به تنم

نای نوایت به سَرم

هست هر لحظه به کامَم

که زنم فریاد :

مبارک یک روز تو و

برکت به هر روز من است !

 


[ سه شنبه 90/3/24 ] [ 10:26 صبح ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]

امشب که شب آرزوهاست

اومدم که آرزوهامو بنویسم .

آخه ما آدمها یه جوری هستیم که خودمون هم آرزوهامونو یادمون میره !

یادم نمیاد پارسال شب آرزوها دقیقن چی خواستم از خدا

بس که همیشه گِلِ خدا آویزونمو التماسشو میکنم برا هر چیز ریز و درشت !

البته همیشه اولین چیز سلامتی برای همه ی عزیزام خواستم ولی خوب انسانه دیگه بعد از مقدمات( سلامتی امام زمان و ظهور آقا و سلامتی و تندرستی و بخشش گناهان و و و و و ) دلش یه چیزای دیگه هم میخواد.

من دلم میخواد … هرچه زودتر کابوس خونه دار شدنمون تموم بشه و بریم تو خونه ای که مال خودمون باشه ! بشیم صابخونه !

بعد دیگه دلم میخواد یه ماشین خوشگل بخریم که به خونه نومون هم بیاد .

بعدش دیگه دلم میخواد …. هروقت که خودت صلاح میدونی ، هروقت لیاقت مادرشدن من و پدر شدن محمد رو به ما دیدی ، یه فینگیلیه سالم و صالح بهمون بدی !

دیگه می خوام که …

بسّه دیگه ، پررو شدم ، فکر کنم بقیش بره برا شب آروزهای سال آینده ( میبینی خدا؟ چقدر من قانعم!)

______

پانوشت : خدایا شکرت به خاطر همه توجهاتی که همیشه به من داشتی و داری و شکرت که حس میکنم وجودت رو در لحظه لحظه زندگیم !

 


[ پنج شنبه 90/3/19 ] [ 10:27 صبح ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]

سلام عزیزم میخواستم بگم دوسِت دارم

تو بهترینی

 

پی نوشت:

این از اون نوع پیامکهای شوشوجانه که با خوندنش چشمام از سر ذوق از شیشه های عینکم هم میزنه بیرون ! تقصیر خودته ندید بدیدم کردی با این سال به سال ابراز محبتهات !!!

 

 


[ چهارشنبه 90/3/18 ] [ 10:27 صبح ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]

کمک کن!

اول به خودت …

بعد به من

 

 


[ چهارشنبه 90/3/11 ] [ 10:25 صبح ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]

دل تو …

اندازه یه دریاست ! به رنگ دریا!

ماهی کوچولوی توی دریای آبیتم

بس که دیده نشدم دارم بزرگ و بزرگتر میشم

قد یه کوسه ….

خودت بگو دوست داری یه ماهی باشم یا یه کوسه ؟

 


[ چهارشنبه 90/3/11 ] [ 10:25 صبح ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]

یه دلهره عجیبی امروز اومد سراغم

می فهمم از چیه ولی سعی میکنم بهش فکر نکنم تا بریزمشون دور ….

خیلی دور …

کاش دیگه سراغم نمیومد فکر ها ، فکرها ، فکرها ….

برگردید ! خ و ا ه ش م ی ک ن م

 


[ چهارشنبه 90/3/11 ] [ 10:24 صبح ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 29
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 29770