سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سایه روشن
 

پشت دریا شهریست. قایقی باید ساخت!

صدایی نیست رنگی نیست!

دلم تنگ است برای اشکهایی که طعم صداقت میداد…

 

این روزا یه استادی ذهن مارو درگیر کرده .

تا آخر شب هم ، دنبال جملات ساده  تو ذهنم میگردم .

هرچی به ذهنم میرسه میزنم تو یادداشت های گوشیم .

فرداش که میخونم انگار که دارم جوک میخونم !!!

ولی همین جوکهارو تصمیم دارم یه جایی بنویسم ببینم دست آخر چه گلی به سرم میزنم.

 


[ پنج شنبه 90/5/27 ] [ 10:35 صبح ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]

بالاخره به شونه و قیچی محمدخان تن دادم!

بچه میخواد استعدادسنجی کنه چه کنیم …

اسباب شکوفا شدنش رو جور کردیم

صندلی گذاشتیم ، پیش بند ، قیچی ، شونه

بدون آینه ! میخواست ذره ذره تموم نکنم درجا سکته هه رو بزنم !!! : دی

 

پ ن : استعدادشو داشت ولی تمرین نیاز داره . حانی اینبار اسباب تمرینت نمیشه ها . قربون شوهر پراستعدادم برم !

 


[ پنج شنبه 90/5/27 ] [ 10:35 صبح ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]

الان از یه چت طولانی بر میگردم

خدا پدر اون که سرویس های چت رو راه انداخت بیامرزه وگرنه الان آب شده بودم همین حس بد رو هم نداشتم

استرسی که موقع دفاع کردن از حق خودم میگیرم هیچ جای دیگه ندارم.

وقتی بخوام توضیح بدم و حرفمو به کرسی بشونم و به هدفی که میخوام برسم اول صدام میلرزه بعد لپام سرخ میشه بعد عرقم میزنه بعد دستام می لرزه .

خوبی ای که چت کردن داره همینه که این چیزارو رو نمیکنه به طرف مقابل. آدم میتونه رو جمله طرف یه فکری بکنه بعد جواب بده قبلش هم یه نفس عمیق بکشه جونش در نیاد. تنها بدیش اینه که دستای لرزونت حروف رو قاطی پاطی میکنه نقطه کم و زیاد میذاری و …. طرف باهوش باشه میفهمه الان هول کردی و پشت مانیتور قیافتو میتونه تصور کنه .

نمی دونم این عدم اعتماد به نفسم از کجا آب می خوره . عمری ازمون گذشت و نتونستیم این اعتماده رو جذب کنیم .

خلاصه بعد از کلی فک زدن که آقا حقوق من جای بیشتر شدن داره ته چتمون شد :

.

.

.

: خانم شما باید قانع باشید و شاکر . فکر نمیکنم جایی دیگه هم بودید بیشتر از این می گرفتید.

.

.

.

: بله از الطاف شما ممنونم!!

خداییش من فقط به فکر این بودم که جایی مشغول باشم. از تنهایی تو خونه نشستن فرار کنم .ولی خوب آدمیزاده دیگه . به یه چیز که میرسه از خدا بعدیشو میخواد . تازشم خوب حقمه هرچند برای رفع بیکاری باشه بابتش آدم خستگی میکشه ! از خونه زندگیش کم میذاره !

________

پ ن 1: دوست دارم بگم دلم میخواد بشینم تو خونه به کارای خونم برسم . به خودم، محمد و زندگیمون بیشتر برسم ولی یادم به پارسال این موقع ها که میفته چطور دربه در دنبال کار می گشتم به خودم میگم بشین سرجات کارتو بکن قانع باش و شاکر!

پ ن 2: واقعا چرا آدمیزاد از هر شرایطی که داره باید بناله ؟؟

 


[ پنج شنبه 90/5/20 ] [ 10:33 صبح ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]

نمک زندگیمون داره زیاد میشه . یک حبه قند لطفاً !

 

 


[ یکشنبه 90/5/9 ] [ 10:33 صبح ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 30
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 29771