سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سایه روشن
 

من امروز صبح زود از خواب بیدار شدم. از کارهایی که باید انجام دهم هیجان زده هستم. مسئولیت هایی دارم که باید تمام تلاش خود را برای انجام آن به کار بندم. من مهم هستم.

انتخاب با من است . انتخاب اینکه امروز چگونه روزی باشد.

امروز می توانم از سرد بودن هوا نالان باشم.  یا اینکه بخاطر آب روان جوی آب  و تمیز شدن هوا سپاسگزار باشم.

امروز بخاطر اینکه جیبم خالی است ، می توانم غمگین و ناامید باشم یا اینکه  از آینده نگری خود خوشحال و امیدوار باشم. و این را فراموش نمی کنم که بزرگترین سرمایه من سلامتی من است.

امروز بخاطر کسالتی که دارم می توانم شاکی باشم یا اینکه از زنده بودنم خوشحال باشم. و برای بهبودی بجنگم.

امروز می توانم بخاطر همه آن چیزهایی که به آنها نرسیدم شاکی باشم یا اینکه بخاطر فرصت زندگی که به من داده شده قدردان فرصتها باشم.

امروز می توانم به خاطر نداشتن یک دوست همراه ماتم بگیرم یا اینکه می توانم از فرصتی که برای پیدا کردن یک دوست خوب دارم هیجان زده باشم.

امروز می توانم بخاطر سر کار رفتن غرغر کنم یا اینکه فریادی از شادی بکشم چون دارای یک شغل هستم. و می توانم برای پیشرفت شفلی یا پیدا کردن شغل بهتر با فراغ خاطر تلاش کنم.

من می توانم بخاطر تحصیلاتم شاکی باشم یا اینکه ذهن خود را آماده کنم تا دانش کافی بدست آورم. و برای آینده سرمایه سازم.

امروز می توانم بخاطر انجام کارهای خانه بی حوصله باشم یا اینکه بخاطر داشتن پناهگاهی از خداوند سپاسگزار باشم.

امروز می توانم بخاطر حرفهای تو رنجیده خاطر باشم یا اینکه بخاطر داشتن خود تو فریاد شادی سر دهم .

امروز گِل من آماده است و انتظار مرا می کشد تا به آن شکل دهم. و من مجسمه سازی هستم که می خواهم بهترین تندیس خود را بسازم.

اینکه امروز چگونه روز باشد بستگی به من دارد. و من می خواهم روزی بسازم که آن را دوست دارم.

 


[ دوشنبه 89/10/27 ] [ 10:19 صبح ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]

الهی داغ تو هرگز نبینم

الهی تو بمانی من بمیرم

خدایا در دلم راضی نهفته

جفا کردم به یارم ، حق امان ده

که برگردم سوی او با لحن شیرین

بگویم ای نسیم وصل دیرین

نوای تو سرای زندگانیست

هوای تو بهار جاودانیست

مکن محرومم ای مه روی مهری

تو یکتا همسر و بانوی مهری

ببخش ار با تو این رفتار کردم

ندانسته تو را بی تاب کردم

 

الهی تا ابد با هم بمانیم

الهی شادی هم را ببینیم

خدایا این دل ما تو صفا ده

به یکرنگی ، صفا را پس جلا ده

که باشیم بهر هم هردم غزل خوان

نشینیم پای دل تا اوج آسمان

تو ای یار من و ای خالق مِهر

بگیر دست مرا آرامشی ده

 

ــــــــــــــــــــــــــ

بعد نوشت:

شعر من یه کم لق میزنه میدونم … ولی نهایتش بخشیدمت .فقط به خاطر گل روی وجودت !

 


[ سه شنبه 89/10/14 ] [ 10:18 صبح ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]

دنبال کسی میگردم هدف برام تعیین کنه !

نه !

دنبال کسی میگردم که با هدف من تا آخر راه باشه !

نه !

اصلن هدف میخوام چیکار . آدم تعطیل هدف نمیخواد .

تا اطلاع ثانوی  تعطیلم ! کسی مزاحم نشه!!!

حتی تو !


[ چهارشنبه 89/10/8 ] [ 10:17 صبح ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 35
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 29776