سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سایه روشن
 

یک دسته گل  بــــــــزرگ با یک عدد گلدان زیبا!

یک تبلت خوشدست!

یک موبایل آقا اندروییدی مامانی!

یک عینک نو مدل قوی!

یک فروشگاه پوشاک زنانه-مردانه-بچه گانه !

یک تکدست زیبا!

یک زنجیر طلای چشم نواز!

یک ثبت نام کلاس شنا!

یک نوبت دکتر پوست موست لیزرو اینها !

 

فعلا همین!

چند تومن میشه عایا؟


[ پنج شنبه 92/4/27 ] [ 9:33 صبح ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]

گاهی به خودم می گفتم این مدل ، مدل شیر خوردن خودش است و زیاد سخت نگیرم…

گاهی هم کلافه می شدم و می خواستم سرم را بکوبم به درو دیوار

گاهی خیلی خوب شیر می خورد و آن روز ، روز خوبی می شد برای همه مان …

هنوز هم شیر خوردن هایش سناریو هایی دارد برای خودش…

دیروز مطلب جالبی خواندم. کودک شما به چه سبکی شیر می خورد؟

دیدم نوع دوم انگار خود خود سبحان من است … یک هیجان زده ی منفعل که هر آنچه او را به یاد زندگی درون رحم می اندازد باعث آرامش در شیر خوردنش می شود …

______________

پا نوشت بیربط : برای پسرم

فتــــح کرده ای
با چشمهایت
هرچـــه داشته ام را
حالا
تمام جهــــــان من
مستعمره ی تــــــــــــوست

چشم

 ____________________

پانوشت باربط : فرزند شما چگونه شیر می‌خورد؟

نوع اول

 این بچه‌ها مکنده‌هایی بسیار قهار هستند. حتی گاهی به آنها جاروبرقی کوچولو هم گفته می‌شود. آنها نوک پستان را می‌قاپند و با تمام انرژی خود 10 تا 20 دقیقه سینه مادرشان را می‌مکند. چطور باید به آنها کمک کرد: آنها را محکم نگه دارید. رفتار با این مکنده‌های کوچک به نظر راحت می‌رسد. آنها می‌دانند چه کاری باید بکنند و آن را به خوبی انجام می‌دهند. اما باید مراقب نوزادی با این حرص و ولع بود. او را محکم نگه دارید و مطمئن شوید نوک سینه در دهانش به درستی قرار گرفته است، در غیر این صورت به سینه خودتان آسیب می‌رساند. او را طوری نگه دارید که احساس راحتی کند. سرش را عقب و چانه اش را بالا نگه دارید. درد را تحمل نکنید. گاهی مادر این بچه‌ها فکر میکنند چون فرزندشان برای خوردن ولع زیادی دارد و صبر نمی‌کند تا نوک سینه به درستی در دهانش قرار بگیرد، درد کشیدن طبیعی است. اما این تصوری غلط است. به گفته یکی از متخصصان در این زمینه، حتی اگر با مکش اول مادر احساس درد کند، دفعه دوم و سوم باید حالت کودک را تغییر دهد تا این درد برطرف شود. اگر لازم شد سینه را از دهان او بیرون بکشید (این کار را با سرعت انجام ندهید، ابتدا انگشتتان را در گوشه دهانش قرار دهید تا جریان شیرخواری را قطع کنید، بعد این کار را انجام دهید)، سپس دوباره سینه را در دهانش قرار دهید. هر چند دقیقه، حالت‌شیردهی را عوض کنید. حتی اگر تا الان از سینه راستتان شیر می‌خورده است، حال از سینه چپ به او شیر دهید. با این کار از زخم شدن نوک سینه تا حدی جلوگیری می‌کنید.

نوع دوم

این بچه‌ها هیجان‌زده‌هایی منفعل هستند. آنها با حالتی دیوانه وار به دنبال سینه هستند و وقتی در دهانشان قرار میگیرد، آنقدر سرشان را تکان می‌دهند که آن را از دست میدهند. با ناامیدی جیغ می‌کشند و عصبی می‌شوند. گاهی لازم است این بچه‌ها را در طول جریان شیر دهی چندین بار آرام کرد. چطور باید به آنها کمک کرد: زود خواسته آنها را بر آورده کنید. با اولین علائم گرسنگی که از او می‌بینید، سینه تان را به او بدهید. با این کار عصبانیت و ناامیدی را از او بر‌طرف می‌کنید. گرسنگی او علائم مختلفی دارند. خوب است این علائم را بشناسید. برخی از آنها عبارتند از: از خواب پریدن، جیغ زدن ( و با دهان به دنبال سینه گشتن)، دست و پا زدن، دست را به دهان بردن و تکان دادن دهان و زبان. اگر فرزندتان هر یک از این علائم را از خود نشان داد، قبل از اینکه بیتابی کند به او شیر دهید. شیر دادن را در اولویت قرار دهید. وقتی فرزندتان از خواب بیدار می‌شود، اول پوشک او را عوض نکنید. قبل از هر کاری غذای او را بدهید. بعد به کارهای دیگر او رسیدگی کنید. از راه‌هایی برای آرام کردن او استفاده کنید. برای اینکه تمرکز فرزندتان هنگام شیر خوردن از بین نرود، بر یک صندلی روان بنشینید و به او شیر دهید. حرکت به او آرامش می‌دهد. شیر خوردن در وان آب گرم و یا هر حالتی که پوست فرزندتان با پوست شما تماس مستقیم داشته باشد نیز آرام کننده است. هر چیزی که او را به یاد زندگی درون رحم مادرش بیاندازد نیز همین ویژگی را دارد: گرما، حرکت،صداها و نزدیکی به مادر.

نوع سوم

این شیرخواران بی‌میل، روزهای اول، تا زمانیکه مادرشان به آنها شیر ندهد، هیچ عکس‌العملی نشان نمی‌دهند. بعد از چند وقت، اگر گرسنه شوند، کمی گریه می‌کنند. وقتی سینه در دهانشان قرار می‌گیرد، دو یا سه بار آن را می‌مکند و بعد رهایش می‌کنند. به نظر میرسد آنها بچه‌های بی‌آزاری هستند. بیشتر می‌خوابند و خیلی کم گریه می‌کنند. اما باید به آنها توجه کافی داشته باشیم تا گرسنه نمانند.

چطور به آنها کمک کنیم: این بچه‌های خواب آلود، ممکن است علائم گرسنگی از خود نشان ندهند. به همین خاطر هر یک ساعت در میان خودتان به آنها شیر بدهید، چه در ظاهر میل داشته باشند چه میل نداشته باشند. ممکن است فرزندتان اوایل زیاد شیر نخورد، اما باید این فرصت را به او داد و او باید تمرین کند. اگر بیش از چهار ساعت از آخرین باری که شیر خورده است می‌گذرد، شاید حتی لازم باشد شب او را برای خوردن شیر از خواب بیدار کنید. خیلی نگران میزان و کمیت نباشید. نگران بودن راجع به اینکه فرزند کم‌اشتهای‌تان چقدر شیر خورده است خیلی طبیعی است، اما نوزادانی که تازه متولد شده‌اند، معمولا هفته اول را خیلی کم شیر می‌خورند. شاید در هر وعده 20 تا 30 گرم. نگران نشوید و بدانید که نیاز او با همین مقدار رفع می‌شود. یکی از بهترین و مطمئن‌ترین علائم یک تغذیه مناسب، داشتن ادراری به رنگ زرد روشن و مدفوعی طبیعی است. به روند رشد او توجه داشته باشید. همه نوزادان تازه متولد شده، در 3 – 4 روز اول زندگی شان کمی لاغر می‌شوند. این مسئله طبیعی است. اما نباید بیش از 10 درصد وزن کل بدنشان را از دست بدهند. همچنین این کاهش وزن باید تا روز دهم جبران شود.

نوع چهارم

این بچه‌ها دوست دارند قبل از خوردن، با سینه مادرشان بازی کنند و شیر را مزه مزه کنند. اگر آنها را هُل کنید، معترضانه شروع به جیغ زدن می‌کنند. اما زمانی که به هدفشان می‌رسند،آرام می‌شوند و خیلی خوب شیر می‌خورند. چطور به آنها کمک کنیم: آنها را هُل نکنید. درست است که بازی کردن فرزندتان با سینه شما در انظار عمومی کمی خجالت‌آور است، اما این کار هورمون‌های شما را تحریک می‌کند و تولید شیر را افزایش می‌دهد. پس از این به بعد هر وقت از این کار او خسته و عصبانی شدید، نفسی عمیق بکشید و بگذارید او کار خودش را انجام دهد. مطمئن شوید نوک سینه به درستی در دهان فرزندتان قرار گرفته است. زمانی‌که فرزندتان نهایتا شروع به خوردن کرد، شما جرأت نمی‌کنید مزاحم او شوید حتی اگر نوک سینه به درستی در دهانش قرار نگرفته باشد. اما شما باید خودتان را مجبور کنید وضعیت او را اصلاح کنید. از شیر خوردن فرزندتان لذت ببرید. می‌توانید مجله یا کتاب بخوانید یا حتی به فرزندتان نگاه کنید و از این موجود کوچک لذت ببرید.

نوع پنجم

بچه‌ها دوست دارند چند دقیقه شیر بخورند، کمی استراحت کنند و دوباره به کارشان ادامه دهند. بعضی از آنها هنگام شیر خوردن خوابشان می‌برد،‌ ساعتی بعد بیدار و منتظر شیر می‌شوند. ممکن است شیر خوردن آنها الگویی نامنظم و گیج‌کننده داشته باشد، اما نباید آنها را هُل کرد.

چطور به آنها کمک کنیم: آرام او را از خواب بیدار کنید. سعی کنید لباس‌هایش را کمتر کنید و او را از قنداق بیرون بیاورید تا راحتی‌اش کمتر و هوشیاری‌اش بیشتر شود. می‌توانید هنگام شیر خوردن با پاهای او بازی کنید تا دیرتر خوابش ببرد. لازم نیست هر چند دقیقه یک بار از سینه دیگرتان به او شیر دهید. از آنجایی که این نوع بچه‌ها معمولا فقط 1 – 2 دقیقه سینه مادرشان را می‌مکند و بعد استراحت می‌کنند. در واقع در این مورد لازم نیست به آنچه کتاب‌ها و مجلات توصیه می‌کنند عمل کنید. هر وقت خواستید به او شیر دهید، از سینه‌ای استفاده کنید که احساس می‌کنید پرتر است. همچنین هر وقت حس کردید سینه‌تان خالی شده است، از سینه دیگر به او شیر دهید. از دستهای‌تان کمک بگیرید. هر وقت احساس کردید سرعت شیر خوردن کودکتان پایین آمده است، با دست سینه‌تان را فشار دهید تا شیر بیشتری از آن بیاید. قسمت سفتی از سینه‌تان را پیدا کنید (معمولا نزدیک زیر بغل)، آن را به طرف نوک سینه ماساژ دهید. آنقدر این کار را تکرار کنید تا صدای قورت دادن او را بشنوید. با فرزندتان همراه شوید. قبل از پایان ماه اول، شیر خوردن فرزندتان نظم و قاعده بیشتری می‌گیرد و قابل پیش‌بینی می‌شود. پس قبل از آن، فقط به فرزندتان فکر کنید و بیشتر وقتتان را برای او بگذارید. شستن لباس‌ها، پختن غذا و تلفن زدن به دوست و آشنا را فراموش کنید و مدام با خودتان تکرار کنید «مهمترین کار من در حال حاضر رسیدگی به فرزندم است». دراز کشیدن پیش کودک‌تان مهمترین کاری است که شما باید انجام دهید. پس مدام عذاب وجدان نداشته باشید و از بودن با فرزندتان لذت ببرید.

منبع ماهنامه دنیای سلامت

 


[ چهارشنبه 92/4/26 ] [ 1:6 عصر ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]

با ضربات مشت شده دستان کوچکش به بازوهایم، از خواب نسبتاً بیدار از جا پرانده می شوم.

نگاهش می کنم.

لبخند تحویلم می دهد.

این همان پسرک کوچکیست که تا چند ماه پیش مشت و لگدهای سبکش را از داخل شکمم تقدیم می کرد.

حالا دارد مردی می شود برای خودش!

همین که هر روز کار جدیدی به لیست هنرنمائی هایش اضافه می شود یعنی دارد قد می کشد و بزرگ می شود .

آنقدر محوش می شوم که یادم رفته ساعت نزدیک به 8 است.

دلم نمی خواهد از جایمان بلند شویم.

شروع می کنیم به حرف زدن. سلام و صبحت بخیر. . .  چه خوابی دیدم و چه خوابی دیدی …

کمی نرمش و کش و قوسهای صبح گاهی

حالا نوبت کتاب خواندنمان رسیده.

هنوز بازش نکرده ام .شروع می کند به دست و پا زدن و ذوق زده می شود! نمی دانم برق نقاشی ها را دوست دارد یا کل داستان را ! شاید هم صدای من را ! هرچه که … دلم نمی آید ببندم و ذوقش را کور کنم.

داستان تمام شده، بر می گردم اول کتاب، یک جور دیگر تصاویر را داستان سازی می کنم.

نزدیک خسته شدنش است … کتاب را می بندیم و توپ ها را می آوریم وسط!

انگشتانش را می مکد … از روز اول بلد نشد شصتش را بمکد! گاهی انگشت اشاره گاهی هم اشاره و وسطی را با هم تا ته حلقش می برد…

دعای فرج ،  سوره کوثر و حمد و توحیدمان را هم خوانده ایم… چندتایی هم دعا کرده ایم و آمین گفته ایم!

حالا بلند شده ام ، برق ها را روشن می کنم، کامپیوتر را هم.

اگر شازده کوچولو اجازه دهد کار هم می کنم وگرنه حواله اش می کنم به عصر.

.

.

.

نزدیک ظهر است. همچنان پسرک در بغل، قدم می زنیم چهارسوی خانه را …

__________

بعدنوشت: موفق نشدم اثر از کف پای پسرم روی کاغذ بردارم. به اذیت شدنش نمی ارزید. این به جای اون :

pa


[ جمعه 92/4/14 ] [ 6:31 صبح ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]

می دانم رسیدن به مقام مادری ام آنقدر بزرگ است که جای حرفی ندارد! آن هم از این حرفها …

اما غصه است دیگر ، گاهی می آید سراغ آدم!

پاپیچ می شود و مخ می تراشد … !

گاهی نوشتن از غصه ها  کمی از تلخی آن را برمی دارد! شاید هم کلا فراری دهد این فکرهای تکراری لعنتی را!

خواستم بنویسم … چندخطی هم نوشتم اما…

اما انگار سه نقطه ها بیشتر از حرف های تو فریاد می زنند.

 

__________

بیربط:

برای پسرم که اگر خواب هم باشد با عکس هایش وقت می گذرانم :

 

toop


[ پنج شنبه 92/4/6 ] [ 6:6 صبح ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]

دو ماهگی فسقلی ما هم رسید و به عبارتی مراسم واکسن زنونش!

همیشه یکی از فانتزیام این بود که نینیمو بردارم ببرم واکسنش رو بزنه :دی

ریلکسانه خوابوندمش پاهاشو گرفتم و مثل یه مامان منطقی سعی کردم به پسرک منطقی خودم بفهمونم جیزززی که میخواد بخوره چقدر خوشمزست!

آقای پدر هم پشت در آماده ایستاده بودند که اگر پسرک جیغ های بنفشش رو نثار حضار کرد سریعا صحنه رو ترک کنیم تا مردم گوششون خراش برنداره!

که خوب الحمدلله نینی بعدی که جیغش رفت هوا پسر ما روش کم شد!!

 

– شب عید داغ داغی داشتیم. گاهی 37 درجه ، گاهی 37 و نیم. گاهی 38  و نهایتا 38 و سی که پرتابمون کرد به مطب آقای دکتر اون هم تو ترافیکهای شلوغ شب عید

– آقای دکتر: برگردید خونه ، لختش کنید زیر کولر شدید

از همینجا از این قشر بسیار زحمتکش کمال تشکر را داریم.

عیدتون مبارک :.*


[ دوشنبه 92/4/3 ] [ 8:31 صبح ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 14
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 29755