سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سایه روشن
 

انگار هم من ، هم تو، هم خودش و بقیه خوب می دانستیم  این خداحافظی غمی به اندازه ی یک خداحافظی همیشگی دارد ، آخرین خداحافظی یک پدر با پسر و عروس و نوه ی ندیده اش!

دستش را بوسیدم با بغضی سنگین ، بغضی که می خواست بگوید قوی باش پدر خوب ما…

فروتنی اش آنقدر عظیم بود که در پاسخ به آن نگاه ها ، به آن سکوت و آن بغض؛  دستم را بوسید… دست عروسی که فقط 3سال بود عروسش شده بود، عروسی که در دنیای عروس و پدرشوهری خیلی بدهکار پدر بود…
بیشتر با ناباوری مرور می کنیم این یکسال نبودنت را تا با غصه و غم … که اگر باور کنیم غم نبودت سخت سخت خواهد شد.
دعایمان کن… بیشتر برای سبحان، عزیزی که مشتاق دیدنش بودی ولی خواست خدا چیز دیگری شد…

________

دگر از شمع عمرم روشنی نیست

خریدارم کسی غیر از خدا نیست

درخت سرو بودم سر بر افلاک

بـدم محـصــول بـاغ ایـزد پاکـــ

شدم چون پیر و گردیدم کهنسال

نهادند اره بر فرقـم همـان ســال

نـهـالـی بـاغـبـان بنشـانـد جـایـم

نمانـد آنـجـا دگـر نـام و نشـانـم

نهال کوچک من : پدربزرگ تو برای همه عزیز و دوست داشتنی بود… اگر روزی رسیدی به مرور این مطالب می خواهم بدانی من از خداوند برای تو تمام خوبیهایش را خواستم مراقب نهال کوچک پدربزرگت باش …


[ دوشنبه 92/9/25 ] [ 5:38 صبح ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]

چند روزه تلویزیون رو روشن می کنم ببینم از برنامه ها چه خبر؟

روز اول:  دندونای کلاغه!!!! درد می کنه و خاله شادونه می خواد مسواک زدن یادش بده!!! چوب دستیشو توی هوا می چرخونه و میگه بچه ها اینطوری مسواک بزنید!!!

روز دوم: خاله میکروفون می بره سمت بچه ها و میگه بگید که همسایه آزاری بده و مثال بزنید ، یکی از دخترها: پسر همسایه مون(!!!) منو اذیت می کنه.  خاله:چیکارت می کنه خاله؟ دختره: نشگونم می گیره!!!

کانال بعدی:  مجری مسابقه میپرسه : مفاتیح الجنان اثر کیست؟ خانمه جواب میده : شیخ صدوق !!!  ؛  سوال دوم : محلات در کدام استان است؟ خانمه جواب میده : شیراز!!!

 

خلاصه هروقت خواستید بخندید تلویزیون گزینه خوبی است ولی بعدش حتما تاسف بخورید !


[ پنج شنبه 92/9/14 ] [ 5:44 عصر ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]

نبات مامان !

هفت ماهه شده ای

سه ماه می گذرد از رشد اولین دندانت

سه ماه می گذرد از سینه خیز رفتن هایت … نشستنت

دیروز برای چندین ثانیه روی پاهایت ایستادی … امروز هم… خودت به تنهایی بدون کمک مبل و میز و صندلی

فاصله تخت و میز را یک قدم می کنی و در چشم به هم زدنی وسط میز حکمرانی می کنی

پنجمین دندانت جوانه زده و فکر می کنم ششمی و هفتمی هم در راه باشند…

نیم کیلو بیشتر وزن کم کرده ای ، نزدیک است از خط بحرانی نمودارت هم بگذری !!

یک قاشق می خوری سه تا پس میزنی و دست و پا تکان می دهی و شیطنت روی شیطنت.  باید هزار ادا و شکلک درآوریم بلکه میان خنده هایت چندقاشقی حلقت را نشانه بگیریم. چند قاشق خورده شده را هم نیم ساعت نشده میسوزانی بس که آرام و قرار نداری

باید همه جا را سینه خیز بروی و هرجای ممکن برای ایستادن و سرک کشیدن را کشف کنی.

هیجانی ترین صدایی که میشنوی صدای چرخیدن کلید بابا در قفل در است وقتی وارد خانه می شود!

رابطه ات با عروس کارد و پنیر شده و هیچکدام به دیگری رحم نمی کند! اشاره به دم های بریده ی عروس!! می خواهیم پس بفرستیم. فروشنده ایم :دی

خلاصه که روز را شب می کنیم به ذوق خنده های تو و الحق که خیلی هم شیرین اند.

____

این مطلب برای پسرم پیش نویس شده بود. انتشار مطلب دادم تا مبادا روزی میان مرورهای بودنش چیزی از قلم بیفتد.

خدایا مادران منتظر و کودکان دربستر را دریاب …


[ شنبه 92/9/9 ] [ 8:14 صبح ] [ حا.عین ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 23
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 29764